آرادآراد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

نی نی کوچولوی من

پایان هفته 24

امروز بلاخره هفته ٢٤ هم تموم شد و از فردا وارد هفته ٢٥ میشم. دارم یه جورایی سنگین میشم.من بلاخره پری شب یعنی ٤شنبه رفتم سونو و از جنسیت مطمئن شدم . گفتن نی نی پسره. آخه چهارشنبه صبح یهو ترس تو دلم افتاد و گفتم نکنه کیسه آبم جدی جدی سوراخه و این ترشح رقیق ترشح نیست و آبه و من دارم سهل انگاری میکنم.به مامانم زنگ زدم و رفتیم بیمارستان پیش متخصص زنان . دکتر گفت اگه نصف استکان یهو ازت اومد اون کیسه آبه در عیر اینصورت نگران نباش. خلاصه گفتم میخوام برم سونو که مطمئن شم .دکتر هم برام سونو نوشت و شب رفتم سونو . نی نی کوچولومو دیدم و ازش فیلم گرفتم . باور نکردنی بود . تمام اعضای بدنش معلوم بود عین یه بچه کوچولو. خلاصه دکتر گفت هیچ مشکلی نیست و ه...
3 تير 1390

هفته 23 - ماه ششم

امروز اولین روز از هفته 23 هست و سه روزه که وارد ماه ششم شدم.خدایا شکرت که تا اینجا سپری شد . حالت تهوعم یه ذره بهتر شده. امروز رفتم دکتر و صدای قلب نی نی رو دوباره شنیدم.من عوض اینکه ماهی یه بار برم دکتر هر 2 هفته میرم . فکر کنم دچار وسواس شدم ! امروز همش فکر میکردم کیسه آبم سوراخ شده و همش دنبال علایمش میگشتم . ولی نوشته بود آبریزش فراوان .خواستم به دکتر بگم نکنه کیسه آبم پاره شده مامانم گفت نه کیسه آب پاره بشه فرق داره آدم خودش میفهمه . الکی دکتر رو به اشتباه ننداز .نمیدونم والله .آخه از صبح یه ذره ترشح دارم میگم نکنه ترشح نباشه . امروز به سرم زده بود برم سونو برای تعیین قطعی جنسیت نینی ولی دوباره جلوی خودمو گرفتم و گفتم باید 6 ماه ...
21 خرداد 1390

هفته 22

سلام به همگی . من وارد هفته 22 شدم ولی این تهوع دست بردار نیست . البته خیلی بهترم ولی خوب خوب نیستم. دیروز مهمونی بودم دوست مامانم حدس زد که نی نی دختره . تا حالا 3 نفر گفتم نی نی دختره و 3 نفر هم گفتن پسره !! میخوام تیر ماه برم سونو که مطمئن شم هرچند که سونوی هفته 13 بهم گفته بود پسر. حالا ببینم درست گفته بود یا نه . تخت و کمد نی نی رو هم انتحاب کردم از نمایندگی آپادانا . منتظرم جنسیت معلوم شه که برم بخرمش. از شانسم حالا که از هیکل دارم میافتم و شکمم داره گنده میشه برادر شوهرم میخواد زن بگیره و قرار خواستگاری برن براش و چون ما راه دوریم و من باردارم نمیتونیم بریم مراسمشون. البته هنوز قطعی نشده ولی اگه بشه دیگه بد شانسی من...
18 خرداد 1390

اولین پست

سلام . من مریم هستم. ۲۶ سالمه و قراره مهر ماه سال ۹۰ مامان بشم! فعلا خودمم باورم نمیشه... قرار بود از اولین روزی که فهمیدم باردارم شروع کنم به نوشتن خاطراتم ولی یه ذره تنبلی کردم و حالا دارم مینویسم. باید از اول شروع کنم: روز ۲۲ بهمن بود و من حسابی سرما خورده بودم. میخواستم قرص بخورم ولی چون پری ۴ روز عقب افتاده بود گفتم حالا یه بیبی چک امتحان کنم بعد با خیال راحت قرص بخورم. خلاصه بی بی چک رو امتحان کردم و از دور دیدم فقط یه خط صورتی افتاده . منم تقریبا مطمئن بودم که فقط باید یه خط بیفته . خلاصه رفتم دست و صورتمو شستم و برگشتم که بی بی چک رو راهی سطل آشغال کنم که یهو چشمم به یه خط صورتی کمرنگ هم افتاد..... هی دقت کردم  ... دیدم آره دو ت...
10 خرداد 1390

پایان هفته هفتم- اولین سونو

این هفته خیلی برام استرس آمیز بود.روز یک شنبه شب یهو یه لک قهوه ای دیدم.از استرس داشتم میمردم.فکر کردم نی نی پشیمون شده و قهر کرده داره میره. از شانس دوشنبه هم تعطیل بود و موندم تا سه شنبه . نا گفته نماند که تقریبا استراحت مطلق به خودم دادم و بیچاره مامانم همه زحمتهارو کشید. سه شنبه هم که دکتر نبود و برای ۴ شنبه بهم وقت داد. خلاصه ۴ شنبه یعنی دیروز رفتم دکتر و موضوع رو گفتم و گفت طبیعیه و اوایل بارداری پیش میاد.برام شیاف نوشت و گفت بخواب تا سونو بشی  از استرس داشتم میمردم چون تو مقاله " بارداری هفته به هفته" نوشته بود هفته ۷ باید قلب تشکیل بشه.میترسیدم تشکیل نشده باشه.خلاصه خانم دکتر اومد سونو کرد و گفت همه چی نرماله و ساک حاملگی تشکیل ش...
10 خرداد 1390

هفته هشتم

امروز دومین روز از هفته هشتمه و کم کم ویار من داره شروع میشه . از روز ۵شنبه کم کم حالت تهوع شروع شده و امروز یک شنبست. بازم جای شکر داره چون دوستام از همون هفته ۴ تهوع داشتن و بالا هم میارن ولی من تا این لحظه بالا نیاوردم و فقط حالم یه جوریه.خیلی هم تنبل شدم و کارای خونه رو به زور انجام میدم. از گوشت چرخ کرده هم خیلی بدم میاد............... اینروزها تو خیابونا حال و هوای عید داره و همه مشغول خرید عید هستن . ولی من باید دور مانتو رو خط بکشم چون واسه مانتو حاملگی خریدن که زوده و مانتو های اندامی رو هم که نمیتونم بپوشم !!! این روزا کارم شده گشت زنی توی نت و تشخیص جنسیت !! بعضی سایت ها نوشته اگه بتا بالا باشه بچه دختره و اگه پایین باشه پسر...
10 خرداد 1390

آخرین روز از هفته 8

حالم بده     احوالم بده !!!! همش فکر میکنم تو یه مینی بوس نشستم .حالت تهوع دارم . چه روزای سختی ... تمام زحمتهام رو گردن مامانم افتاده . امیدوارم بتونم جبران کنم. ...
10 خرداد 1390

پایان هفته 10

امروز جمعه آخرین روز از هفته ده هست. این هفته خیلی پر اضطراب بود.روز دوشنبه یهو یه لک کوچیک قهوه ای دیدم و داشتم پس میافتادم.متاسفانه دکترم هم که تو یه شهر دیگشت و تا ۱۴ عید تعطیله . فوری رفتم یه دکتر دیگه و اونم گفت تهدید به سقطه و برو سونو بده . رفتم سونو گرافی دیدم سی چهل نفری نشستن.خلاصه کلی منت کردم که زود تر برم سونو بدم تا دکتر نبسته نتیجه رو بهش نشون بدم.خلاصه بعد از کلی اصرار و التماس چند نفری منو جلو انداخت و بعد از دوساعت انتظار که دیگه مثانم داشت میترکید رفتم سونو دادم.خیلی میترسیدم و با ترس فقط به قیافه دکتر نگاه میکردم تا از عکس العملش چیزی دست گیرم بشه. خلاصه بعد از چند دقیقه گفت همه چی نرماله مشکلت چی بود؟گفتم لک دیدم . گف...
10 خرداد 1390

آخرین روز از ماه سوم

سلام دوستان . من با یه تاخیر یزرگ بلاخره برگشتم. فعلا اومدم خونه مامانم و لپ تاپ و ای دی اس ال رو هم همینجا وصل کردم . بلاخره به پایان ماه سوم رسیدم ولی تا اینجا پدرم حسابی در اومده. سیزده به در خیلی نحس بود.رفتیم بیرون  برگشتنی راه خیلی دست انداز بود .شب یهو دیدم ازم خون میاد.داشتم سکته میکردم . شروع کردم به گریه کردن... شوهرم گفت بخواب و تکون نخور تا فردا که بری دکتر. خلاصه خدا میدونه شب رو چطور به صبح رسوندم . همش فکر میکردم هر لحظه بچه میفته. صبح دیدم رنگ خون قهوه ای شده مامانم گفت داره خوب میشه نگران نباش.خلاصه عصر رفتیم دکتر و دکتر یه سونوی معمولی کرد و گفت جنین خوبه ولی جفت به نظرم پایینه.شنبه برو سونو که مطمئن شم. خلاصه امروز ...
10 خرداد 1390