سه ماهگی آراد
آراد خوشگلمو برای چکاپ بردم پیش دکتر. ولی کاش نمیبردم . اتاق انتظار پر بود از بچه های مریض که سرفه و عطسه میکردن. خیلی نگران شده بودم و صد بار به خودم لعنت فرستادم که چرا بچه سالم رو تو این محیط آلوده آوردم . دکتر هم کار خاصی نکرد . چند لحظه بیشتر روش وقت نذاشت .فقط گفت همه چی خوبه .وزنش هم 7 کیلو و خورده ای بود.خلاصه کلی دعا کردم که آرادم مریض نشه .خدا رحم کرد
چند روزیه آراد سینمو خیلی سخت میگیره و فکر کنم یواش یواش داره شیر خشکی میشه . کاش اینجوری نشه . تاحالا هر دو رو با هم میدادم .ولی الان شیر خشک رو ترجیح میده و اونقدر گریه میکنه که مجبور میشم شیر خشک بدم.دوست داشتم حداقل تا 6 ماهگی شیر خودمم بدم.فعلا که دارم مبارزه میکنم ببینم کی کم میاره !!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی