آرادآراد، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

نی نی کوچولوی من

اولین پست

1390/3/10 18:41
نویسنده : مریم
802 بازدید
اشتراک گذاری
سلام . من مریم هستم. ۲۶ سالمه و قراره مهر ماه سال ۹۰ مامان بشم!

فعلا خودمم باورم نمیشه...

قرار بود از اولین روزی که فهمیدم باردارم شروع کنم به نوشتن خاطراتم ولی یه ذره تنبلی کردم و حالا دارم مینویسم.

باید از اول شروع کنم:

روز ۲۲ بهمن بود و من حسابی سرما خورده بودم. میخواستم قرص بخورم ولی چون پری ۴ روز عقب افتاده بود گفتم حالا یه بیبی چک امتحان کنم بعد با خیال راحت قرص بخورم.

خلاصه بی بی چک رو امتحان کردم و از دور دیدم فقط یه خط صورتی افتاده . منم تقریبا مطمئن بودم که فقط باید یه خط بیفته . خلاصه رفتم دست و صورتمو شستم و برگشتم که بی بی چک رو راهی سطل آشغال کنم که یهو چشمم به یه خط صورتی کمرنگ هم افتاد.....

هی دقت کردم  ... دیدم آره دو تا خطه . خلاصه زودی اومدم اینترنت و گشتم همه جا نوشته بود خط کمرنگ هم نشان مثبته

زیاد جدی نگرفتم و فکر کردم از علایم سرماخوردگیه..

شب یه بی بی چک دیگه خریدم و گذاشتم تا صبح امتحان کنم که جوابش مطمئن تر باشه.

شبش اصلا خوابم نبرد تا اینکه ساعت ۶ صبح دوباره تست کردم و دیدم بعله...

دو خط قرمز پر رنگ...

ساعت ۱۱ هم رفتم آزمایش خون دادم که جوابش مثبت بود.

باورم نمشد...هم خوشحال بودم که اینهمه بی دردسر بچه دار شدم  و هم کمی استرس گرفتم . شوهرم هم خیلی خوشحال شده بود . خودش زودی زنگ زد و به مامانم خبرشو داد.

برای روز سه شنبه هم دکتر وقت گرفتم .

روز سه شنبه رفتم دکتر و یه پرونده تشکیل دادم و دکتر برام اسید فولیک و ویتامین ب ۶ نوشت.

قرار شد ۲۰ روز دیگه دوباره برم برای سونو.

تو مطب دکتر که بودم بعضی خانمهای باردار میومدن و شکماشون گنده بود همش با خودم فکر میکردم کی میشه منم این مراحل رو بگذرونم.

یه خانمه میگفت هفته ۳۵ هست . در حالی که من هفته ۵ بودم....

اوه چقد راه در پیش دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)