آرادآراد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

نی نی کوچولوی من

ختنه کردن آراد جیگر

با سلام من با یک غیبت طولانی دوباره برگشتم. البته از این به بعد دیگه تند تند آپ میکنم چون کم کم دارم میام خونه خودمونو به نت دسترسی دارم. دیگه پر رویی هم حدی داره !! الان 2 ماهه خونه مامانم هستیم !! نمیدونم خونه خودم بیام وقت میکنم سرمو بخارونم یا نه . تا حالا مامان نازم همه زحمتهامو میکشید.شنبه واکسن 2 ماهگی آراد خوشگلمو میزنیم و بعد رفع زحمت میکنم و میام سر خونه زندگیم ! حال آراد بهتر شده اما جای چند تا از اون کهیر های لعنتی روی صورتش مونده.دکتر گفت به مرور خوب میشه. دیروز هم آراد رو بردیم ختنه کنیم . خیلی دلم براش می سوخت. اصلا نتونستن تو نطب دوام بیارم. البته دکتر هم منو دنبال دخود سیاه فرستاد و گفت برو دارو ها رو بگیر . رفتم ...
6 آذر 1390

آرادم مریض شده

خیلی اعصابم خورده . آرادنازنینم مریض شده . کل صورت و بدنش عین کهیر زده بیرون و پوست نازنینش پر از جوش های قرمز شده . 2 تا دکتر عوض کردم ولی تشخیص ندادن .براش دعا کنین . الان یه هفتست که فقط دوا عوض میکنیم و هیچ کدوم تاثیر ندارن
27 آبان 1390

عکس آراد جونم تو یه ماهگی

ا   اینم عکسهایی که قولشو داده بودم. البته چون حجمش رو کم کردم خیلی کوچیک و بی کیفیت شدن. اگه وقت کنم باید دوباره حجمشونو کم کنم طوری که بی کیفیت نشن. اینا رو هول هولکی گذاشتم. راستی ما رفتیم عروسی برادر شوهرم ولی موقع برگشت جاده بسه شد و موندگار شدیم .قرار بود 2 روز بمونیم ولی 8 روز موندیم!!! تازه اونجا که بودیم زلزله هم اومد . خلاصه کلی استرس کشیدم تا برگشتیم خونه !!! ...
21 آبان 1390

آراد یه ماهه شد

نینی خوشگلم یه ماهه شد. شنبه عروسی برادر شوهرمه . میرم ارومیه و بعد از عید قربان بر میگردم . حتما حتما چند تا عکس از آراد کوچولوی خوشگلم میذارم . دیگه تنبلی هم حدی داره !!!!!
12 آبان 1390

آراد 27 روزه

من بعد از یه غیبت بزرگ برگشتم. امروز آراد جونم 27 روزه شده . منم کم کم به شب زنده داری دارم عادت میکنم .اوایل برام خیلی سخت بود . البته آراد نازم خیلی مظلومه . فقط به خاطر شیر گریه میکنه . بارها شده شب همش ناله های کوچولو میکرده و من هی غر میزدم که چرا ساکت نمیخوابه و تو خواب ناله میکنه .بعد که بلندش میکردم میدیدم لباسش تمام خیس شده بیچاره واسه همون ناله میکرد. بازم یادم رفت عکس آراد رو برای آپلود بیارم . دوربینم خونه مامانم مونده . آخه اونجا همش ازش عکس میگیریم یادم میره بیارمش اینجا (خونه خودم) راستی وزنم رو 65.5 باقی مونده و کم کم دارم نگران میشم !!! شنبه هم عروسی برادر شوهرمه و یه مسافرت در پیش داریم. احتمالا برام خیلی سخت بگذره چون ...
9 آبان 1390

12 روزگی آراد کوچولو

سلام به همگی. وای باورم نیشه اینقدر وقت کم داشته باشم که نتونم خاطرات زایمان رو بنویسم !!! فقط اینو تعریف کنم که قرار بود 16 مهر سزارین شم. 12 مهر( 38 هفته و 4 روز) هم چکاب قبل از عمل داشتم که دکتر با معاینه گفت بچت یه هفتست که کامله .اگه بری خونه ممکنه درد طبیعیت شروع شه .آمادگی داری امروز عملت کنم؟من از خدا خواسته قبول کردم . عملم هم با بی حسی نحاعی بود . لحظه به دنیا اومدن آراد بهترین لحظه بود وقتی دورش یه پارچه سبز پیچیده بودن و بهم نشون دادن ... سخت ترین قسمت هم اولین راه رفتن بعد از سزارین بود که خیلی درد داشت. الان الحمدلله حالم خوبه البته جای بخیم کمی درد داره ولی جزئیه . فعلا هم خونه مامانم هستم . و اما آراد .... با...
24 مهر 1390